۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

نامه سرگشاده به: مردم ایران "نفت باید ملی شود"



بسم الله الرحمن الرحیم
نامه سرگشاده
به:
 مردم ایران
از:
خسرو زارع فرید ( افشا کننده مشکلات امنیتی بانکهای ایران و سوء مدیریت در مدیریتهای کلان )
مقدمه:
با در نظر گرفتن خطری که برای اینجانب ایجاد شده است. در این نامه سعی خواهد شد که بخشی از اندیشه های نگارنده در میان گذاشته شود. مطالب نامه مربوط است به نتایج افکار و بررسیهائی که در طی سالیان گذاشته داشته ام ولی هیچگاه امکان مطرح شدن را نداشتند. قبل از هر چیز میبایستی در این مقدمه یاد آوری کنم که بنده نه از مرگ و نه از آزار و اذیتی که دشمنان آزادیخواهان و آزاد اندیشان در حال برنامه ریزی آن هستند ترس دارم و نه از آوارگی و وضعیت نامناسبی که در آن قرار گرفته ام. با توکل به خداوند مهربان در این راه پر حادثه قدم گذاشته ام و تا مرگ مرا بخود فرا نخواند از حقیقت گوئی و دفاع از آزادی و ارزشهای انسانی دست نمیکشم.

نفت باید ملی شود:
مردم عزیز ایران , هموطنانی که در داخل کشور با سخت ترین شرایط در بدترین وضعیت در حال گذران زندگی هستید. روی سخن من با شماست. میدانم که به خاطر سوء مدیریتی که در کشور هست هر روز مجبور هستید بدون امیدی به آینده به فکر همین روز خود باشید. هر روز فربه شدن جیره خواران و اوباش و منافقین را در جای جای کشورمان و رسانه های ملی شاهد هستید. حق اعتراض و انتقاد از شما گرفته شده. اندیشمندانتان در زندانها , تبعید و یا مهجور هستند. آنگاه فرعونیانی که خود را خدای روی زمین مینامند و کلام خویش را همچون کلام الهی لازم الاجرا و اطاعت مطلق میخواهند. زندانیان روشنفکر را دشمن نظام و مردم معرفی میکنند و مهاجرین اندیشمند را وطن فروش و بی غیرت. این در حالی است که این زندانیان که جان خود را در طبق اخلاص قرار داده اند برای دفاع از ارزشهای انسانی خود و بها دادن به حق آزادی و وطن دوستی به این زندانها انداخته شده اند. و آنها که مجبور به مهاجرت گشته اند تنها به دنبال جرعه ای از آزادی هستند تا بتوانند با بهره مند شدن از آن در راه اطلاع رسانی و بسط و گسترش گفتار آزاد از حقوق انسانی خود و هموطنان خود دفاع کنند.
مطالبی که در این نامه خطاب به شما هموطنان ارائه میشود تنها دیدگاههای بنده هست نسبت به علل عدم تحقق دموکراسی خواهی ایرانیان از زمان مرحوم مصدق تا کنون و پیشنهادی که شاید بتواند راهی برای گذر به دموکراسی پایدار برای کشورمان ایران ایجاد کند. به اعتقاد من نفت پس از تلاشهای مرحوم مصدق از انحصار دولت انگلیس خارج شد و به انحصار دولت ایران در آمد. ولی هیچگاه ملی نشد. نه رضا شاه, نه محمدرضا پهلوی , نه خمینی و نه خامنه ای هیچکدام حتی اجازه اندیشیدن به اینکه نفت میبایستی کاملا ملی شود را به مردم ندادند. این محدودیت و منحرف کردن افکار عمومی از بدیهی ترین حق خود به شیوه های متفاوت دنبال شده و میشود و بهانه های متفاوتی از قبیل تورم و گسترش تنبلی و هزار و یک دلیل غیر موجه دیگر آوردند که جلوی دستیابی آحاد مردم به این منبع درآمد کشور گرفته شود. این ثروت ملی را پهلوی که با کودتا بر سر حکومت آمده بود با پیوند زدن خود به سلسله های پادشاهی ایران جزء اموال خود میشمرد. و روحانیت حاکم بعد از آنها نیز آن را که شرعا حق الناس است سعی میکنند حق الله نشان دهند و خود را که جانشین خدا در روی زمین مینامند مالک آن معرفی کنند.از دید آنها نه تنها نفت که جان و مال و ناموس تمامی ایرانیان در اختیار آنهاست و هر بلائی بخواهند میتوانند بر سر مردم کشورمان بیاورند. و صد افسوس که تمامی این اعمال را به نام اسلام انجام میدهند. و به همین علت نیز نه آبروئی برای خود باقی گذارده اند و نه ایمانی برای مردم کشورمان. من از تمامی پیروان و طرفداران خمینی و خامنه ای سوالی دارم که اگر این آقایان می خواستند و یا میخواهند کشور ایران در زیر پرچم اسلام باشد. چرا حق الناس را پایمال کردند و ادا نکردند؟ آیا ادای حق الناس بر حجاب و نماز و حج و روزه اولویت ندارد؟ اینان چگونه نام خود را مسلمان گذاشته اند که حداقل حق یتیمان و بیوه گان و بازنشستگان و درماندگان و میلیونها ایرانی را ادا نمیکنند؟ آیا نام اینها را میتوان ولی فقیه گذاشت؟ آیا اسلام گفته است که حق الناس را پایمال کنند و با مردم ایران چون گداها رفتار کنند و به خاطر پولی که در حسابهایشان ریخته میشود بار گرانی و تورم و بیکاری را روی دوش شما ایرانیان قرار دهند؟
هموطنان عزیز من بر این باور هستم که اگر به دنبال بازگشت به عزت و کرامت انسانی خویش هستیم. اگر به دنبال حاکمیت رای و نظر مردم در جامعه هستیم. بایستی پیش از هر اقدامی موازنه قوا بین حاکمیت و مردم را تغییر دهیم. میبایست به جای اینکه در آمد نفت یا همان حق الناس در اختیار حکومت باشد بایستی در اختیار صاحبان آن یعنی مردم ایران قرار گیرد. دولتی که پول مورد نیاز خود را از مردم نگیرد به هیچ عنوان نمیتواند مردمی باشد. حال این دولت هر عنوانی که داشته باشد فرق نخواهد کرد. مشروطه – شاهنشاهی – اسلامی – جمهوری و یا هر عنوان و سیستم دیگری.
میبایستی وزارت نفت مستقل گشته وزراء و مدیران آن مستقیما توسط مردم و از راههای دمکراتیک انتخاب شوند. در آمد آن مستقیما به حسابهای بانکی تک تک ایرانیان واریز گردد و دولت از بابت مالیاتها و عوارض و کارمزدهایی که بابت خدمات خود دریافت میکند اداره شود. آنگاه مردم خواهند توانست با استفاده از این در آمدهای خود در سرمایه گذاری های کلان صنایع و کشاورزی و اصناف و تمامی زمینه ها امکان رشد و تعالی کشور را فراهم کنند. اقتصاد از اختیار دولت خارج شده و در اختیار مردم قرار بگیرد. زن و مرد از در آمد یکسان نفت بهره مند شوند. به جای چند دولتمرد و سیاستمدار تمامی جامعه در مورد این درآمد ملی تصمیم گیری کرده و عمل نمایند.
در چندین دهه گذشته که درآمد نفت در اختیار حکومتهای کشورمان بوده مگر چه گلی به سر شما مردم زده شده است. که الان از اعاده حق شما جلوگیری میکنند؟ آیا جز این است که دولتمداران را گستاخ تر کرده است و اکنون نیز کشور را به لبه پرتگاه جنگ و دشمنی با دیگر ملتها و کشورها کشانده اند؟ آیا جز اینست که شما مردم ایران بدیهی ترین حقوق انسانی خودتان را از قبیل مسکن و خودرو و ازدواج و شغل و تحصیل و سایر حقوق اولیه را به صورت آرزوئی دست نیافتنی میبینید؟ آیا جز اینست که روز به روز فاصله طبقاتی در کشور زیادتر شده و روزانه درصد بیشتری از خانوارهای ایرانی به زیر خط فقر کشیده میشوند؟ آیا جز اینست که آمار فحشا و مصرف مواد مخدر و استثمار کودکان و زنان و بیکاری روز به روز بالاتر میرود؟
چگونه نام حکومتی که پول یتیمان و بینوایان و میلیونها ایرانی را غصب کرده است را اسلامی بنامیم که اصلی ترین حقوق آنها را نادیده میگیرد؟ جوانان را میکشد؟ دختران را پیشکش بیگانگان میکند؟ و آنگاه به زنان پاکدامن به بهانه حجاب انگ نامسلمانی میزند. به جوانان و نوجوانان به بهانه شادی و شادمانی انگ فساد و مفسدی میزند. اگر این حکومت اسلامی بود پیش از هر چیزی میبایستی حق الناس را ادا میکرد. حال که آنها اینکار را نکرده اند ما مردم ایران میتوانیم اینکار را بکنیم. حق خودمان را بشناسیم و از حکومت مطالبه کنیم. از تجزیه و اختلافات قومی و زبانی و مذهبی دوری کرده و بر این حق مسلم و شرعی خود متحد شویم. اگر این حق الناس از حکومتی که خود را اسلامی مینامد امکان اعاده کردن نداشته باشد. پس منتظر کدام حکومتی هستیم تا آن را بستانیم؟ البته این حق طلبی میتواند با راههای بدون خون ریزی کاملا مسالمت آمیز دنبال شود. به عنوان مثال میتوان هر پنج شنبه ساعت 10 شب به مدت پنج دقیقه چراغهای خود را خاموش کنیم. و اینکار را تا روزی که در آمد نفت به طور کامل با مدیریت نمایندگان مستقل مردم در حسابهای بانکی ریخته نشده است ادامه دهیم.

به نظر من در ایران نفت ملی نشده است.بزرگترین سد راه دموکراسی شده است. لذا نفت باید ملی شود.

بدون در نظر گرفتن اینکه کدام دولت یا شیوه حکومتی در راس امور هست ابتدا بایستی نفت ملی شود.

هیچ نظری موجود نیست: