نیرویی که
به واسطه ی خشونت- پرهیزی
و خشونت زدایی آزاد می شود، بزرگ ترین
نیرو در دستان بشریت است، این نیرو
قدرتمندتر از قوی ترین سلاح های کشتار
جمعی است که تا به حال ذهن بشر موفق به خلق
آن ها شده است
مهاتما گاندی
اینکه جمهوری اسلامی
ایران همکاری صد در صدی با آژانس انرژی
اتمی بکند نه به معنای بر اندازی است و نه
به معنای جنگ طلبی و نه به معنی دشمنی با
ایران. بلکه کاملا
بر عکس به معنی اثبات ادعای شخص سید علی
خامنه ای است که فتوای عدم تولید سلاح
هسته ای را صادر کرده است. اگر
ایشان هیچ ریگی به کفش ندارند و ادعا
میکنند که دنبال سلاح هسته ای نیستند پس
حتما خاموش کردن سانتریفیوژهای ایران
برای یک دوره کوتاه هیچ مشکلی ایجاد
نمیکند. حتما بازرسی
ماموران انرژی اتمی از تاسیسات مشکوک
ایران مشکل ایجاد نخواهد کرد. حتما
بایستی تمامی اقدامات لازم را برای رفع
شبهات موجود در پرونده هسته ای ایران
انجام دهند تا هم خیال جامعه جهانی از این
موضوع آسوده شود و هم مردم ایران به صلح
آمیز بودن فعالیت های هسته ای کشورشان
افتخار کنند.
اکنون تمامی دشمنان
خاک و بوم ایران چه آنها که در راس حکومت
ضد مردمی قرار گرفته اند و چه آنها که سر
سفره انگلیس و آمریکا به فکر بازگرداندن
سلطنت و یا ترور و یا تکه تکه
کردن ایران هستند. هدفی
جز تسلط بر ذخایر نفتی و مادی ایران
ندارند در چنین وضعیتی بیشترین
مسئولیت بر عهده مردم صلح دوست ایران و
جمهوری خواهان لائیک و دمکراسی طلبان
ایرانی میباشد. ایرانیان
قادر هستند که هم دیکتاتور را مجبور به
همکاری با آژانس انرژی اتمی کنند و هم سد
تحریمها را با هوشمندی خود بشکنند.
بزرگترین مشکل امروز
ایران وضعیت معیشت مردم میباشد. این
مشکل بر اثر سوء مدیریت چندین ساله
دیکتاتوری ضد اسلامی ایران به وجود آمده
است. سوء مدیریتی که هم در
عرصه داخلی باعث انواع مشکلات اجتماعی
برای مردم میشود. و هم کشور
ایران را به عنوان یک متخاصم در جامعه
جهانی تبدیل به مرکز بحران بین المللی
نموده است. اپوزیسیون
مخالف رژیم در مقابل این مشکل ایجاد شده
از سوی حکومت ضد مردمی دو اقدام متفاوت
میتواند انجام دهد. یک
اینکه بگوید به ما چه بگذار هر بلائی سر
این مردم ساکت و منفعل میخواهد
بیاید. ما
هم پس از حمله نظامی غرب به ایران میرویم
و بر مسند قدرت مینشینیم دوم
اینکه خود را مسئول و موظف بداند که راهکاری
عقلانی برای ایرانیان پیشنهاد کند تا
مردم از این بلا خلاص شوند و به قدرت
یکپارچگی خود پی ببرند
وقتی رهبر ادعا میکند
فتوا صادر کرده و هیچ کس به فکر ساخت سلاح
هسته ای نیست. پس چرا با
آژانس انرژی هسته ا ی همکاری صد در صدی
انجام نمیدهد؟ چرا تمامی شبهات مربوط به
برنامه هسته ای خود را از بین نمیبرد؟
باید پذیرفت که اکثریت ایرانیان به فتوای
رهبری اعتقاد و اعتمادی ندارند.
همچنانکه جامعه جهانی نیز
هیچگونه ارزشی به این فتوا قائل نیست.
و خواستار شفاف سازی عملی
ایران با همکاری صد در صدی با آژانس انرژی
اتمی هست
در چنین وضعیتی آیا
وظیفه ما ایرانیان صلح دوست نیست که به
صورت هماهنگ و یک صدا فریاد بزنیم "بس
است!" هرچه از
خودکامگی شما تحمل نموده ایم کافیست.
ما حق داریم نگران جان تک تک
ایرانیانی باشیم که به خاطر بی کفایتی
مقام عظمای رهبری به خطر میافتند.
چقدر دیگر بایستی منتظر باشیم
تا مرگ تک تک ایرانیان فرا برسد؟ عده ای
به خاطر بی لیاقتی رهبر در هوای مسموم شده
از بنزین غیر استاندارد روزانه کشته
میشوند. عده ای در زندانها
زیر تجاوز و شکنجه و جوخه اعدام رهبر به
قتل میرسند. عده ای در
اعتراضات خیابانی به ضرب گلوله مستقیم
مزدوران رهبر به شهادت میرسند. مردم
را با اسیر کردن در مشکلات اقتصادی به جان
یکدیگر می اندازد. آیا
اینست اجرای قانون اساسی که شخص رهبر
خامنه ای نیز بر اجرای آن قسم خورده است
یا به قول خودش قسم دروغ خورده است؟ مگر
تظاهرات و تجمعات مطابق اصول قانون اساسی
آزاد نیست؟
من بر این
باور هستم که ایرانیان مردمی صلح دوست و
وطن پرست هستند نه تنها نمیخواهند به هیچ
کشور بیگانه ای تهاجم کنند بلکه خود نیز
حاضر به مورد تهاجم قرار گرفتن توسط دیگر
کشورها نیستند. لذا
از شما تمامی ایرانیانی که نمیخواهید حتی
یک قطره خون بیگناهی ریخته شود.
دعوت میکنم
دست به دست هم دهیم صلح دوست بودن خود را
فریاد بزنیم و دیکتاتور را مجبور به همکاری
با جامعه جهانی کنیم.
مطمئن باشید
که ما میتوانیم.
این اتحاد و
اتفاق هم باعث لغو تحریمها خواهد شد و هم
درس بزرگی برای دیکتاتور تا مقدمات عبور
مسالمت آمیز و بدون خشونت به دمکراسی برای
ایران فراهم شود. اطمینان
دارم که ایران از میان آتش و خون
به آزادی نمیرسد اگر بدون تلاش
ما دیکتاتور با سردمداران غربی تبانی
و مصالحه کند اطمینان داشته باشید که
به نفع دمکراسی خواهی و ایرانیان نخواهد
بود. اگر هم با حمله
نظامی غرب حکومت سرنگون شود.
ویرانیهای حاصل
شده برای سالیان دراز قابل بازسازی و
ترمیم نخواهند
بود و جان بسیاری از ایرانیان از بین خواهد
رفت. در
صورتیکه اگر تلاش ما باعث تسلیم دیکتاتوری
به خواسته جهانی شود مطمئنا وضعیت حقوق
بشر در ایران بهتر خواهد شد. ما
در دنیا با سر بلندی صلح دوست بودن خودمان
را به اثبات خواهیم رساند و هیچ کشوری
جرات تهاجم به ایران را نخواهد داشت.
از سوی دیگر کشورهای
غربی نیز بایستی در مردم ایران این اطمینان
سازی را ایجاد کنند که در صورت همکاری با
آژانس انرژی اتمی تحریمها به سرعت از بین
بروند. دخالتهای بی مورد
غربیها برای حمایت از سازمانهای تروریستی
ضد ایرانی و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان
از بین برود. و از آزادیخواهان
ایرانی حمایت کنند تا مردم بتوانند گذری
آرام و مطمئن به یک دمکراسی را فراهم کنند.
به جای مطامع زودگذر کشورهای
خودشان به منافع دراز مدت خود و ایرانیان
بهای لازم را بدهند. دنیای
امروز بیش از هر چیزی نیازمند صلح و دوستی
است. و تک تک مردمان
این کره خاکی وظیفه دارند در تامین و بسط
آن سهیم باشند همچنانکه ترورهای وحشیانه
در 11 سپتامبر دل
ایرانیان را سخت جریحه دار کرد بایستی به
همان اندازه حمله به تاسیسات اتمی ایران
و به وجود آمدن فجایع انسانی در ایران نیز
برای آمریکائیان ناراحت کننده باشد
با شرایط فعلی کشور
امکان انجام یک رفراندم آزاد و بدون تقلب
برای کنار گذاشتن قمار هسته ای وجود ندارد.
اما راههای فراوانی هست که
بدون خشونت بتوانیم یکصدا شویم و خواستار
پایان دادن به این وضعیت شوم و ناخواسته
مردم باشیم. هدف این فراخوان
ارائه روش ابراز این خواسته نیست بلکه بر
عکس هدف عمومیت دادن به این درخواست و
ایجاد اتحاد و هماهنگی جهت اقدام برای یک
نمایش ملی است. اقدامی
که جای هیچگونه شک و شبهه ای برای دیکتاتور
باقی نگذارد و چهره دوست داران ایران
کاملا آشکار و هویدا شود. حرکتی
که نیاز به هماهنگی و همراهی تمامی ایرانیان
از سرتاسر دنیا را دارد.
ما میتوانیم حرف خود را به
کرسی بنشانیم. ما میتوانیم
دیکتاتور را مجبور به عقب نشینی کنیم.
ما میتوانیم اعتماد سازی کنیم
و به جامعه جهانی ثابت کنیم مردمی صلح
دوست هستیم و جان تک تک ایرانیان برای ما
بسیار گرانبها و ذیقیمت است
اگر امروز دیکتاتور
در هر سخنرانی که انجام میدهد کلی حرفهای
ضد ونقیض ایراد میکند که برای تک تک کلمات
آن میتوان هزاران دلیل نقض کننده پیدا
کرد از بابت نادانی و یا حماقت وی نیست
بلکه میخواهد سر اپوزیسیون آزادیخواه را
با حرفهای بی سر و ته خودش
مشغول کند تا به مطامع هسته ای خودش دسترسی
پیدا کند. این در حالی است
که مردم روز به روز بدبخت تر و بیچاره
تر میشوند کار به جائی رسیده که دیگر
مشکلات اجتماعی قابل کنترل نیست و مردم
در کوچه و خیابان و حتی منزل خودشان با نا
امنی روز افزون روبرو هستند. حد
اقل حق ایرانیان یعنی نفس کشیدن نیز
برایشان تبدیل به سم شده خامنه ای میداند
با توجه به شعار فعلی اپوزیسیون "انتخابات
آزاد" هر گونه حمله و
گفتگو در مورد آن باعث ایجاد گفتمانهای
مضاعف در میان اپوزیسیون شده و مشکلات
مردم به باد فراموشی سپرده خواهد شد.
امروز مردم مشکل نان شب دارند
مشکل بیکاری دارند مشکل طلاق و از هم
پاشیدن خانواده را دارند. جوانانی
که با مدرک دکترا و لیسانس و فوق لیسانس
هر روز پشت درهای بسته به صف می ایستند
شبها با سر افکنده و غمگین به خانه بر
میگردند آنها نمیتوانند چشم به چشمان پدر
و مادر بازنشسته خود بدوزند و بی لیاقتی
مدیران کشور را در ناتوانی خودشان برای
پیدا کردن یک شغل حداقلی میبینند .
چه اشکالی دارد که آقای
میر حسین موسوی که مورد اعتماد مردم هستند
ریاست هیئت ایرانی گفتگوهای هسته ای را
عهده دار شوند تا خیال مردم از عدم تبانی
دیکتاتور با غربیها آسوده باشد؟ چه ایرادی
دارد که خود مردم راه و روش نه گفتن به
دیکتاتور را انتخاب کنند؟ چه ایرادی
دارد که اپوزیسیون دمکراسی خواه و مدعی
خشونت پرهیزی حول این فراخوان برای صلح
دوستی جمع شوند و دیکتاتور را به زانو
درآورند؟ چرا وقتی میخواهیم دیکتاتور
با انتخابات آزاد خودکشی کند قبل از آن
با صلح دوستی خودمان از مردم کشی دیکتاتور
جلوگیری نکنیم؟ آیا انتخابات آزاد با
بوی باروت و خون سازگار است؟ آیا مردم
حق دارند بین ذره ذره مردن و یا فریاد صلح
دوستی زدن بر سر دیکتاتور یکی را انتخاب
کنند؟ آیا این اتحاد و انسجام برای ترک
خودکامگی استبداد بزرگ نمیتواند منتهی
به گذر مسالمت آمیز به دمکراسی شود؟
هم اکنون چشم جامعه
جهانی به ما ایرانیان است. من
نیز به عنوان یک ایرانی تمامی تلاش خودم
را برای رساندن این فریاد صلح دوستی به
جهانیان خواهم کرد. امید
من اینست که حکومت پلید دیکتاتور باعث از
بین رفتن حس مهر و محبت ایرانیان نشده
باشد.
خسرو زارع فرید
مورخه 28 دی
1391